ماشین عروس مدل شهادت .... پیکر شهید مدافع حرم امیر سیاوشی با حضورجمعی از خانواده های معظم شهدا و ایثارگران تشییع و در امام زاده علی اکبر(ع) به خاک سپرده شد.
ادامه مطلب
سر رویش را به سمت دختر برگرداند و با اشاره سر چیزی به او گفت ، شاید فقط آن دختر میفهمید معنی این اشاره چیست ، او هم حلقه اش را درآورد و روی پیشخوان گذاشت ، پیرمرد اینبار نگاهی تعجب آمیز به هر دوی آنان کرد و حلقه دختر را هم برداشت ، در حالی که مشغول محاسبه قیمت حلقه ها بود .....
ادامه مطلب
به طور عمومی قیمت پلاتین خالص در بازارهای جهانی از قیمت طلای 18 عیار بالاتر است اما نکته مهم در مورد خرید این فلز در همین خلوص آن نهفته است. تعیین عیار و خلوص پلاتین به سادگی طلا نیست و لذا امکان سوء استفاده در هنگام معامله آن وجود دارد.
ادامه مطلب
خیلی وقته که تو نخ گرفتن حلقه ی نشون م ، حلقه نشون خیلی چیز مهمیه ،چون اولین شناختی که دوستای آدم از شوهرت و خونواده ش پیدا میکنن با همین انگشتر نشونه چون اولین هدیه ی خانواده ی داماده
ادامه مطلب
درست هشت سال پیش در چنین روزهای بابا و مامان همسرم ازم خواستن واسه خرید حلقه ازدواج به یکی از شهرهای بزرگ اطرافمون بریم البته اینو بگم که واسه همسرم سه ماه قبل حلقه رو خریده بودم....
ادامه مطلب
از اینکه کسی از خانواه ها دنبالمون نمیان و گذاشتن که خودمون انتخاب کنیم خوشحالم ولی حقیقتش بدم نمیومد مامان خودم و ببرم تا نظر بده ولی میترسم پیشنهاد بدم و خودم برای خودم دردسر درست کنم.
ادامه مطلب
من خاله جونمو همراه بردم و امیر مامانشو و خاله جونش...تک تک مغازه ها رو یه نگاهی انداختیم و آخر رفتیم مغازه ای که آشنای خالم بود.انتخاب خیلی سخت بود...
ادامه مطلب
انتخاب خیلی سخت بود...همه حلقه ها رو یکبار دستمون کردیم و آخر سر یه ست حلقه ساده و شیک انتخاب کردیم که مال من طلا سفیده و محسن پلاتین!
ادامه مطلب
دفعه بعد که قرار رو برا یه روز خاص گذاشتیم خلاصه آقای همسر اومدن و گفتن مامانشون دلش میخواد که همه خرید ها با نظر من باشه خلاصه یه روز اومد که بریم حلقه ببینیم مامانشینا بهش 250 هزار تومن داده بودن که حلقه بخریم جالبه که هر چی با خودش میگشتیم حتی یه دونه حلقه 400 تومنی هم خوشمون نمیومد بیشتر از 6 روز به جاهای مختلف رفتیم ولی هیچ وقت پیدا نمیکردیم
ادامه مطلب
روزی که واسه آزمایش به اصطلاح "گروه خون"رفتیم آزمایشگاه جزو بهترین روزهای زندگیم بود. اولین روزی بود که مدت زیادی رو نسبت به روزای قبل با هم میگذروندیم. مامان بابای حاجیم موندن بیرون ولی مامانم پیچوند اومد توو.
ادامه مطلب
روزی که میخواستیم
واسه مراسم عقدمون حلقه بخریم ، خانواده ام تصمیم داشتن که واسه علیرضا حلقه ی
پلاتین بخرن . تو طلا فروشی علیرضا به من گفت :" من اصلاْ حلقه ی گرون قیمت دوست
ندارم ، من دوست دارم فقط یه حلقه ی نقره ی ساده و معمولی بگیرم.